با در دست داشتن این تعاریف، میتوانیم نگاه دقیقتری به باورهای رایج و نظریههای رایج پیرامون اعتماد به نفس و عزت نفس بیندازیم.
همانطور که قبلا ذکر شد، نظریه عزت نفس براندن به یک نظریه به طور گسترده ارجاع و قابل درک تبدیل شد، اما نظریه ها و چارچوب های دیگری نیز برای درک عزت نفس در ادبیات روانشناختی وجود داشت.برای ارتباط با روانشناس مرد خوب در تهران اینجا کلیک کنید
سلسله مراتب نیازهای مزلو
سلسله مراتب نیازهای مزلو، یک چارچوب نمادین، اگرچه تا حدودی قدیمی در روانشناسی، این نظریه را مطرح می کند که نیازهای متعددی وجود دارد که انسان برای برآورده شدن واقعی باید آنها را برآورده کند، اما، به طور کلی، اولیه ترین نیازها باید قبل از اینکه نیازهای پیچیده تر برآورده شوند. ملاقات شود (1943). در هرم او، عزت نفس دومین سطح عالی نیاز است، درست تحت خودشکوفایی.
به گفته مازلو، انسان ها باید قبل از اینکه بتوانند عزت نفس سالمی داشته باشند، نیازهای خود به ثبات فیزیولوژیکی، ایمنی، عشق و تعلق را برآورده کنند. او همچنین خاطرنشان کرد که دو نوع عزت نفس وجود دارد، یکی "بالاتر" و "پایین تر"، عزت نفس پایین از احترام دیگران ناشی می شود، در حالی که عزت نفس بالاتر از درون می آید.
در سالهای پس از معرفی سلسله مراتب نیازها، مزلو نظریه خود را برای سازگاری با نمونههای افراد بسیار خودشکوفایی که بیخانمان هستند یا افرادی که در یک منطقه خطرناک یا منطقه جنگی زندگی میکنند، اما از عزت نفس بالایی نیز برخوردار هستند، اصلاح کرد.
این سلسله مراتب دیگر به عنوان یک نظریه سختگیرانه در مورد رشد یک طرفه در نظر گرفته نمی شود، اما توضیح کلی تر از چگونگی برآورده شدن نیازهای اساسی به افراد اجازه می دهد تا آزادی و توانایی دستیابی به نیازهای پیچیده تر خود را داشته باشند.
تئوری مدیریت ترور
تئوری تاریکتری که برای توضیح اعتماد به نفس کمی عمیقتر در تجربه انسانی میکاود، نظریه مدیریت ترور است .
تئوری مدیریت ترور (TMT) بر این ایده استوار است که انسان ها دارای پتانسیل زیادی برای پاسخ دهی با وحشت به آگاهی از مرگ و میر خود هستند و جهان بینی هایی که بر اعتقادات مردم در اهمیت خودشان تاکید دارند زیرا انسان ها از آنها در برابر این وحشت محافظت می کنند (گرینبرگ و آرندت، 2011).
TMT معتقد است که عزت نفس به عنوان راهی برای محافظت و محافظت در برابر اضطراب شکل می گیرد و متعاقباً، افراد برای اعتماد به نفس تلاش می کنند و نسبت به هر کسی یا هر چیزی که می تواند باورهای آنها را در جهان بینی آرامش بخش آنها تضعیف کند واکنش منفی نشان می دهند.
نظریه جامعهسنج
مارک لیری، روانشناس اجتماعی که عزت نفس را در زمینه روانشناسی تکاملی تحقیق می کند، نیز نظریه عزت نفس را به ادبیات ارائه کرد.
تئوری جامعهسنج نشان میدهد که عزتنفس معیاری درونی برای درجهای است که فرد در مقابل حذف دیگران توسط دیگران لحاظ میشود (لیری، 2006). این نظریه بر مفهوم عزت نفس به عنوان یک ادراک درونی فردی از پذیرش و طرد اجتماعی استوار است.
شواهد قوی برای صحت و کاربردی بودن این نظریه وجود دارد. به عنوان مثال، مطالعات نشان داده اند که نتایج رویدادهای مربوط به عزت نفس افراد به طور کلی با مفروضات آنها در مورد اینکه چگونه رویدادهای مشابه باعث می شود دیگران آنها را بپذیرند یا رد کنند مطابقت دارد (Leary, Tambor, Terdal, & Downs, 1995).
در نهایت، شواهد نشان می دهد که طرد اجتماعی بر اساس ویژگی های شخصی باعث کاهش عزت نفس می شود (لیری و همکاران، 1995).
:: بازدید از این مطلب : 13
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0