نوشته شده توسط : محدثه خجسته

روابط خوب به آرامی اجرا می شود و شما را قادر می سازد از زندگی، کار و فعالیت های خود فراتر از رابطه لذت ببرید. شما همیشه نگران آن نیستید یا در مورد آن صحبت نمی کنید. مانند یک خودروی روان، لازم نیست به تعمیر آن ادامه دهید. ممکن است اختلاف نظر داشته باشید و عصبانی شوید، اما همچنان نسبت به یکدیگر حسن نیت دارید، درباره مسائل صحبت می کنید، اختلافات را حل می کنید و به حالت دوست داشتنی و لذت بخشی باز می گردید.

 

با این حال، خودروها نیاز به تعمیر و نگهداری دارند. از آن مراقبت کنید و عملکرد بهتری دارد. روابط همچنین برای حفظ یک ارتباط صمیمی زمان و تلاش می خواهد. این به طور طبیعی در مرحله عاشقانه اولیه اتفاق می افتد، زمانی که می خواهید شریک زندگی خود را بشناسید، زمانی را با هم بگذرانید، رابطه جنسی مکرر داشته باشید و بازتر و انعطاف پذیرتر باشید. کمتر تمایلی به سازش دارید و ممکن است صمیمیت کمتری بخواهید. حتی اگر واقعاً دعوا نکنید، ممکن است به همان وضعیت عاطفی قبل از ملاقات - یا بدتر از آن- برگردید و متعجب شوید که عشق شما کجا رفته یا اینکه آیا شریک زندگی شما شما را دوست دارد یا خیر. اینجاست که برای حفظ آن ارتباط عشقی، «مبارزه برای صمیمیت» لازم است.

 برای مشاوره با روانکاو خوب در تهران با گروه ویان تماس بگیرید

در اینجا برخی از علائم هشدار دهنده وجود دارد که نشان می دهد رابطه شما ممکن است دچار مشکل شود. این لزوماً به این معنی نیست که قابل نجات نیست یا نمی توانید پیوند عشقی را بازگردانید، اما به این معنی است که هر دوی شما نیاز به ارتباط صادقانه دارید و ممکن است به کمک یک مشاوره ازدواج نیاز داشته باشید. لیست زیر از مشکلات رابطه برای شما یا شریک زندگی شما صدق می کند. آنها همچنین ویژگی های مشترک روابط همبسته هستند و هم وابستگی ممکن است مشکل اساسی باشد.

 

1. انعطاف ناپذیری یا عدم تمایل مکرر به سازش در تصمیم گیری ها، مانند فعالیت های اجتماعی، کارهای خانه، حرکت و بچه دار شدن.

2. خودخواهی یا خود درگیر شدن با احساسات و نیازهای خود، بدون نگرانی و حمایت از شریک زندگیتان.

3. دخالت والدین.

4. احترام مکرر به یک دوست یا خویشاوند به دلیل مخالفت شریک زندگی خود.

 

5. موارد مکرر نظرات انتقادی، تضعیف کننده، سرزنش، کنایه آمیز، بی احترامی یا دستکاری. این توهین کلامی است.

6. الگوی خودداری از ارتباط، محبت یا رابطه جنسی. این اغلب نشانه خشم پنهان است.

7. مشاجرات یا مشکلاتی که حل نمی شوند.

8. خشمگین یا ناممکن.

 

9. حفظ اسرار.

10. رفتار منفعل-تهاجمی یا پرخاشگرانه، از جمله هل دادن یا شکستن اشیا.

11. کنترل رفتار، از جمله دادن توصیه های ناخواسته، سفارش دادن، یا نگه داشتن پول برای هزینه های مقرون به صرفه به منظور کنترل.

12. یک رابطه عاشقانه مخفی یا الگوی معاشقه .

13. استفاده از مواد مخدر یا الکل که بر رابطه یا کار تأثیر می گذارد.

مقاله پس از درج آگهی ادامه دارد
 

14. اگر باعث نارضایتی شریک زندگی شما شود، فاصله زمانی بسیار زیاد است.

15. رنجش ها، قضاوت ها یا ناامیدی های مداوم.

16. عدم ارتباط باز به طور کلی، یا ارتباطی که فاقد محتوای شخصی است. توجه داشته باشید که این ممکن است برای برخی از زوج‌هایی که نیازهای صمیمیت کم دارند، مشکلی ایجاد نکند، زیرا رابطه آنها مانند یک شراکت تجاری عمل می‌کند.

17. شکست اعتماد. این می‌تواند ناشی از موارد متعددی باشد، مانند عدم صداقت، استفاده از اطلاعات شخصی علیه شریک زندگی‌تان، غیرقابل اعتماد بودن، وعده‌های شکسته یا توافق‌هایی که مرزهای شخصی را نقض می‌کنند ، یا خیانت .

18. شما نیاز به توجه ، تایید یا اطمینان دائمی دارید – هر چیزی که داده می شود هرگز برای مدت طولانی محقق نمی شود.

 

19. موضوعاتی وجود دارد که ممنوع است یا از صحبت کردن در مورد آنها می ترسید.

20. نقض مرزهای شخصی، مانند بی احترامی به درخواست شما برای عدم تماس در محل کار، عدم تکرار اطلاعات محرمانه به دیگران، انتقاد نکردن در مورد چیزی، یا نخواندن نامه شما.

هدف این چک لیست امتیاز دادن به رابطه یا شریک زندگی شما نیست، بلکه طرح مسائلی است که ممکن است لازم باشد شخصاً به آنها بپردازید و آشکارا با او صحبت کنید. بسیاری از این مشکلات رابطه حول فقدان ارتباط سالم و قاطعانه - ارتباطی باز، مستقیم، محترمانه، صادقانه و شخصی است.

زوج ها زمانی که از صادق بودن می ترسند دچار مشکل می شوند - معمولاً به این دلیل که فکر می کنند حقیقت شریک زندگی آنها را ناراحت می کند و ممکن است رابطه را به خطر بیندازد. آنها ناراحتی خود را ابراز نمی کنند یا برای درخواست عشق یا حمایتی که می خواهند، یا این کار را به شیوه ای انتقادی یا سرزنش می کنند. مردم یاد می گیرند که با دیگران در خانواده خود ارتباط برقرار کنند و مشکلات را حل کنند. بدون الگوهای خوب، برخی هرگز یاد نگرفتند که چگونه قاطعیت داشته باشند. قاطعیت را می توان آموخت اما به تمرین نیاز دارد.

 

سایر مشکلات رابطه به دلیل عدم تعادل قدرت ایجاد می شود، جایی که یکی از شرکا تلاش می کند از طریق پرخاشگری ، کنترل، یا سوء استفاده عاطفی یا کلامی بر دیگری مسلط شود. این به رابطه و عزت نفس طرف مقابل آسیب می رساند. در روابط با یک معتاد یا خودشیفته غیر معمول نیست . یکی از طرفین می تواند دیگری را از طریق نیاز، تقاضا برای توجه یا تایید یا بازی در نقش قربانی کنترل کند، با این انتظار که طرف مقابل او را خوشحال کند.



:: بازدید از این مطلب : 5
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 26 آبان 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محدثه خجسته

 

روان‌درمانی روان‌کاوی یا روان‌پویشی بر نظریه‌ها و عملکردهای روان‌شناسی تحلیلی و روانکاوی تکیه می‌کند. این یک فرآیند درمانی است که به بیماران کمک می کند تا مشکلات خود را با افزایش آگاهی از دنیای درونی خود و تأثیر آن بر روابط گذشته و حال، درک و حل کنند. این روش با بسیاری از روش های درمانی دیگر در جهت ایجاد تغییر عمیق در شخصیت و رشد عاطفی متفاوت است.

هدف روان درمانی روانکاوی و روان پویشی کمک به افراد مبتلا به اختلالات روانشناختی جدی است که مشکلات عاطفی و روابط پیچیده، عمیق و اغلب ناخودآگاه مبتنی بر ناخودآگاه را درک کرده و تغییر دهند، علائم را کاهش دهد و پریشانی را کاهش دهد.

در مورد خدمات

خدمات روان درمانی روانکاوانه (PPS) خدمات روان درمانی روان پویشی و روانکاوی مبتنی بر شواهد با کیفیت بالا را برای بزرگسالان ارجاع شده توسط متخصصان سلامت ارائه می دهد.

ممکن است زمانی ارائه شود که درمان‌های دیگری در گذشته امتحان شده باشد، اما چیزی اضافی مورد نیاز باشد یا اگر این گزینه ترجیحی برای بیمار باشد. این اغلب یک روان درمانی طولانی مدت نسبت به سایر درمان های روانشناختی است.

این سرویس ارائه می دهد

  • روان درمانی روانکاوی/روان پویایی فردی مختصر و بلند مدت برای بزرگسالان
  • روان‌درمانی تحلیلی گروهی - روان‌درمانی عمومی طولانی‌مدت برای طیف وسیعی از مشکلات و تشخیص‌ها، و گروه‌های متمرکز برای مشکلات خاص مانند سوء استفاده جنسی.
  • مشاوره ها و ارزیابی های روانکاوی/روان پویایی در مورد انتخاب درمان
  • روان درمانی فرصتی برای تأمل و یادگیری در مورد افکار و احساساتی است که بر شخصیت شما، روابط شما و نحوه واکنش شما به زندگی تأثیر می گذارد.

رابطه روان درمانی به افراد کمک می کند تا از خاطرات و احساسات آگاه شوند، آن ها را تجزیه و تحلیل کنند و برای حل مشکلاتی که ممکن است ایجاد کرده اند تلاش کنند.

این درمان تمایل دارد در سطح عمیق‌تری نسبت به مشاوره کار کند و تمرکز متفاوتی با درمان‌های شناختی دارد، زیرا به درک ضمیر ناخودآگاه مربوط می‌شود.

تیم

تیم متخصصان بهداشت روان واجد شرایط شامل روانشناسان بالینی و مشاوره، روان درمانگران بزرگسال و روانپزشک است. تمامی کارکنان در زمینه روان درمانی روان پویشی، روانکاوی یا گروهی نیز واجد شرایط هستند.

بیماران همچنین توسط متخصصان پزشکی، روانشناسی و سایر متخصصان سلامت روان در هنگام قرار گرفتن در این سرویس، به عنوان بخشی از طرح‌های آموزشی خدمات، ویزیت می‌شوند. این سرویس مسئولیت آموزش روان درمانی و اطمینان از به روز بودن آن با آخرین پیشرفت ها را دارد.

نحوه دسترسی به سرویس

ارجاع به خدمات ممکن است توسط یکی از اعضای تیم مراقبت بهداشتی بیمار پیشنهاد شود یا توسط بیمار درخواست شود. پس از گفتگو با بیمار، متخصص مراقبت های بهداشتی در مورد ارجاع با یکی از اعضای سرویس روان درمانی روانکاوی صحبت می کند تا مطمئن شود ارزیابی مناسب و مفید خواهد بود.

اگر ارجاع در سطح مراقبت های اولیه آغاز شود، مانند یک پزشک عمومی و متخصصان مرتبط یا IAPT، ارجاع معمولاً از طریق تیم دسترسی یا تیم درمان جامعه انجام می شود تا اطمینان حاصل شود که ارزیابی سلامت روانی کامل انجام شده است.

بیماران چه انتظاری می توانند داشته باشند؟

از بیماران خواسته می شود قبل از اولین مشاوره، پرسشنامه ها را تکمیل کنند. این به بیمار کمک می‌کند تا برای روان‌درمانی آماده شود و روان‌درمانگر مشکلات را درک کند، تا با هم تصمیم بگیرند که آیا این نوع روان‌درمانی کمکی می‌کند یا خیر. همچنین به جمع آوری اطلاعات برای کمک به هر روان درمانی مستمر و ارزیابی اثربخشی آن پس از پایان آن کمک می کند.

جلسات اولیه (یک تا شش جلسه) به بیمار و روان درمانگر این امکان را می دهد تا در مورد مشکلاتی که بیمار تجربه می کند فکر کنند و بررسی کنند که چگونه روان درمانی می تواند یا نمی تواند مفید باشد. این منجر به مبنایی برای درمان روان درمانی روان پویشی/روان تحلیلی در 16 تا 40 جلسه (کوتاه مدت) یا 80 تا 120 جلسه (بلند مدت) می شود.

جلسات معمولاً هر هفته یک ساعت یا برای گروه ها نود دقیقه است.

روان درمانی می تواند به عنوان بخشی از یک برنامه درمانی کلی (که در آن بیمار یک هماهنگ کننده مراقبت دارد) یا به عنوان یک درمان مستقل که در آن روان درمانگر حرفه ای اصلی مسئول مراقبت از سلامت روان بیمار است، استفاده شود.



:: بازدید از این مطلب : 1
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 21 آبان 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محدثه خجسته

تلاش برای تشخیص تفاوت بین رفتارهای مورد انتظار و آنچه ممکن است نشانه های یک بیماری روانی باشد، همیشه آسان نیست. هیچ آزمایش آسانی وجود ندارد که بتواند به کسی بفهماند که آیا بیماری روانی وجود دارد یا اینکه اعمال و افکار ممکن است رفتارهای معمول یک فرد یا نتیجه یک بیماری جسمی باشد.

 

هر بیماری علائم خاص خود را دارد، اما علائم رایج بیماری روانی در بزرگسالان و نوجوانان می تواند شامل موارد زیر باشد:

 

  • نگرانی یا ترس بیش از حد
  • احساس غم و اندوه بیش از حد یا پایین بودن
  • گیج شدن تفکر یا مشکل در تمرکز و یادگیری
  • تغییرات خلقی شدید، از جمله «بالا بودن» غیرقابل کنترل یا احساس سرخوشی
  • احساس تحریک پذیری یا عصبانیت طولانی یا قوی
  • پرهیز از دوستان و فعالیت های اجتماعی
  • در درک یا ارتباط با افراد دیگر مشکل دارد
  • تغییر در عادات خواب یا احساس خستگی و کم انرژی
  • تغییر در عادات غذایی مانند افزایش گرسنگی یا بی اشتهایی
  • تغییرات در میل جنسی
  • مشکل در درک واقعیت (هذیان یا توهم، که در آن فرد چیزهایی را تجربه و حس می کند که در واقعیت عینی وجود ندارند)
  • ناتوانی در درک تغییرات در احساسات، رفتار یا شخصیت خود ("عدم بینش" یا آنوسوگنوزیا)
  • استفاده بیش از حد از موادی مانند الکل یا مواد مخدر
  • چندین بیماری جسمی بدون دلایل واضح (مانند سردرد، معده درد، "درد و درد" مبهم و مداوم)
  • فکر کردن به خودکشی
  • ناتوانی در انجام فعالیت های روزانه یا مدیریت مشکلات و استرس های روزانه
  • ترس شدید از افزایش وزن یا نگرانی از ظاهر

شرایط سلامت روان نیز می تواند در کودکان خردسال شروع به ایجاد کند. از آنجا که آنها هنوز در حال یادگیری نحوه شناسایی و صحبت در مورد افکار و احساسات هستند، بارزترین علائم آنها رفتاری است. علائم در کودکان ممکن است شامل موارد زیر باشد:

 

  • تغییرات در عملکرد مدرسه
  • نگرانی یا اضطراب بیش از حد، به عنوان مثال دعوا برای اجتناب از خواب یا مدرسه
  • رفتار بیش فعال
  • کابوس های مکرر
  • نافرمانی یا پرخاشگری مکرر
  • کج خلقی های مکرر

از کجا کمک بگیریم

اگر شما یا کسی که می شناسید به کمک نیاز دارید، از تماس گرفتن نترسید. یادگیری هر چه می توانید در مورد سلامت روان اولین قدم مهم است.



:: بازدید از این مطلب : 4
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 19 آبان 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محدثه خجسته

با در دست داشتن این تعاریف، می‌توانیم نگاه دقیق‌تری به باورهای رایج و نظریه‌های رایج پیرامون اعتماد به نفس و عزت نفس بیندازیم.

همانطور که قبلا ذکر شد، نظریه عزت نفس براندن به یک نظریه به طور گسترده ارجاع و قابل درک تبدیل شد، اما نظریه ها و چارچوب های دیگری نیز برای درک عزت نفس در ادبیات روانشناختی وجود داشت.برای ارتباط با روانشناس مرد خوب در تهران اینجا کلیک کنید

سلسله مراتب نیازهای مزلو

سلسله مراتب نیازهای مزلو، یک چارچوب نمادین، اگرچه تا حدودی قدیمی در روانشناسی، این نظریه را مطرح می کند که نیازهای متعددی وجود دارد که انسان برای برآورده شدن واقعی باید آنها را برآورده کند، اما، به طور کلی، اولیه ترین نیازها باید قبل از اینکه نیازهای پیچیده تر برآورده شوند. ملاقات شود (1943). در هرم او، عزت نفس دومین سطح عالی نیاز است، درست تحت خودشکوفایی.

به گفته مازلو، انسان ها باید قبل از اینکه بتوانند عزت نفس سالمی داشته باشند، نیازهای خود به ثبات فیزیولوژیکی، ایمنی، عشق و تعلق را برآورده کنند. او همچنین خاطرنشان کرد که دو نوع عزت نفس وجود دارد، یکی "بالاتر" و "پایین تر"، عزت نفس پایین از احترام دیگران ناشی می شود، در حالی که عزت نفس بالاتر از درون می آید.

در سال‌های پس از معرفی سلسله مراتب نیازها، مزلو نظریه خود را برای سازگاری با نمونه‌های افراد بسیار خودشکوفایی که بی‌خانمان هستند یا افرادی که در یک منطقه خطرناک یا منطقه جنگی زندگی می‌کنند، اما از عزت نفس بالایی نیز برخوردار هستند، اصلاح کرد.

این سلسله مراتب دیگر به عنوان یک نظریه سختگیرانه در مورد رشد یک طرفه در نظر گرفته نمی شود، اما توضیح کلی تر از چگونگی برآورده شدن نیازهای اساسی به افراد اجازه می دهد تا آزادی و توانایی دستیابی به نیازهای پیچیده تر خود را داشته باشند.

تئوری مدیریت ترور

تئوری تاریک‌تری که برای توضیح اعتماد به نفس کمی عمیق‌تر در تجربه انسانی می‌کاود، نظریه مدیریت ترور است .

تئوری مدیریت ترور (TMT) بر این ایده استوار است که انسان ها دارای پتانسیل زیادی برای پاسخ دهی با وحشت به آگاهی از مرگ و میر خود هستند و جهان بینی هایی که بر اعتقادات مردم در اهمیت خودشان تاکید دارند زیرا انسان ها از آنها در برابر این وحشت محافظت می کنند (گرینبرگ و آرندت، 2011).

TMT معتقد است که عزت نفس به عنوان راهی برای محافظت و محافظت در برابر اضطراب شکل می گیرد و متعاقباً، افراد برای اعتماد به نفس تلاش می کنند و نسبت به هر کسی یا هر چیزی که می تواند باورهای آنها را در جهان بینی آرامش بخش آنها تضعیف کند واکنش منفی نشان می دهند.

نظریه جامعه‌سنج

مارک لیری، روانشناس اجتماعی که عزت نفس را در زمینه روانشناسی تکاملی تحقیق می کند، نیز نظریه عزت نفس را به ادبیات ارائه کرد.

تئوری جامعه‌سنج نشان می‌دهد که عزت‌نفس معیاری درونی برای درجه‌ای است که فرد در مقابل حذف دیگران توسط دیگران لحاظ می‌شود (لیری، 2006). این نظریه بر مفهوم عزت نفس به عنوان یک ادراک درونی فردی از پذیرش و طرد اجتماعی استوار است.

شواهد قوی برای صحت و کاربردی بودن این نظریه وجود دارد. به عنوان مثال، مطالعات نشان داده اند که نتایج رویدادهای مربوط به عزت نفس افراد به طور کلی با مفروضات آنها در مورد اینکه چگونه رویدادهای مشابه باعث می شود دیگران آنها را بپذیرند یا رد کنند مطابقت دارد (Leary, Tambor, Terdal, & Downs, 1995).

در نهایت، شواهد نشان می دهد که طرد اجتماعی بر اساس ویژگی های شخصی باعث کاهش عزت نفس می شود (لیری و همکاران، 1995).



:: بازدید از این مطلب : 9
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 30 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محدثه خجسته

بسیاری از ما می‌خواهیم با فرد مناسبی آشنا شویم و با او کنار بیاییم و دوست داریم که این رابطه سالم، شاد و پایدار باشد. در عین حال، تقریباً 40 تا 50 درصد ازدواج ها در آمریکا در نهایت به طلاق ختم می شود. برای کمک به جلوگیری از مشکلات رایجی که ازدواج و روابط را منحل می کند، در اینجا برخی از شایع ترین دلایل شکست روابط وجود دارد.برای مشاوره با روانشناس زن در تهران اینجا کلیک کنید

1. مسائل مربوط به اعتماد

فقدان یا از دست دادن اعتماد یکی از مضرترین موانع موفقیت بلندمدت یک زوج است. بدون اعتماد، یک رابطه دو لنگر اصلی برای ایجاد و حفظ یک پیوند قوی را از دست می دهد: ایمنی و امنیت. مسائل مربوط به اعتماد می تواند به طرق مختلفی ظاهر شود، مانند حسادت، مالکیت، سفتی بی دلیل، خیانت عاطفی، خیانت جسمی/جنسی، بازی رابطه ای، عدم قابلیت اطمینان یا قابل اعتماد بودن، و عدم حمایت عاطفی. دلایل خاصی که چرا افراد بهزوج درمانیمراجعه می‌کنند ، اغلب نشانه‌های بی‌اعتمادی زیربنایی بیشتر در رابطه هستند و یکی از دلایل اصلی شکست روابط است.

2. انتظارات متفاوت

برای یک زوج آسان نیست که برای مدت طولانی در یک طول موج باشند. عناصری که اغلب در ابتدای یک رابطه دو نفر را به هم نزدیک می‌کنند - جاذبه‌های فیزیکی، علایق مشترک، زمینه‌های اجتماعی-اقتصادی مشابه- اغلب با توجه به واقعیت‌ها و خواسته‌های زندگی روزمره از اهمیت کمتری برخوردار می‌شوند. انتظارات زوجین در رابطه ممکن است متفاوت باشد. این امر زمانی آشکار می‌شود که زوج‌ها هنگام صحبت درباره اهداف و آرزوهایشان بین «آنچه من می‌خواهم» و «آنچه می‌خواهیم» تمایز قائل می‌شوند. واگرایی در انتظارات در طول زمان یکی دیگر از دلایل شکست روابط است.

3. حرکت در طول زندگی با سرعت های مختلف

وقتی یکی از طرفین با سرعتی سریع در حال یادگیری و رشد است، در حالی که دیگری ثابت می ماند، این ممکن است منبعی از واگرایی رابطه باشد. یکی از نمونه‌های این می‌تواند این است که یک شریک به سرعت در حرفه‌اش پیشرفت می‌کند، در حالی که دیگری در یک شغل ناموفق باقی می‌ماند. حلقه‌های حرفه‌ای و اجتماعی زوجین شروع به واگرایی می‌کنند و به زودی خود زوج شروع به جدایی می‌کنند. آنها از نظر جسمی، فکری و اجتماعی از هم جدا شده اند. برای جلوگیری از این دلیل شکست روابط، مهم است که سیستم های ارزشی مربوطه خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارید.

4. مسائل ارتباطی

این یکی بزرگ است. مطالعات متعدد ارتباط (یا فقدان آن) را به عنوان یکی از دلایل اصلی برای زوج‌ها به دنبال درمان و همچنین یکی از دلایل اصلی جدایی و طلاق شناسایی کرده‌اند. مجرد و بهترین پیش بینی کننده طلاق زمانی است که یکی از طرفین یا هر دو در رابطه تحقیر کنند. تحقیر، برعکس احترام، اغلب از طریق قضاوت منفی، انتقاد یا کنایه در مورد ارزش یک فرد بیان می شود. در مطالعات ارتباطی، این به عنوان "سخت بودن نسبت به شخص، نرم بودن در مورد موضوع" شناخته می شود.

5. سوء استفاده از عادت زندگی

سوء استفاده از عادت های زندگی ویژگی هایی هستند که اگرچه ممکن است مستقیماً شریک زندگی را درگیر کنند یا نه (مانند اعتیاد مخفیانه به قمار)، اما در نهایت ممکن است به طریقی مخرب بر رابطه تأثیر بگذارند. نمونه هایی از سوء استفاده از عادت های زندگی شامل مشروب خواری، مصرف مواد مخدر، قمار، خرید زیاد یا خرج کردن است. عادات یا اعتیادهایی مانند اینها فشار زیادی بر روابط وارد می کند و به سایر زمینه های مشکل دار مانند عدم اعتماد یا ارتباطات ضعیف وارد می شود.

6. احساس جدا شدن از هم

اگر هر یک از چهار مشکلی که قبلا ذکر شد برای شما طنین انداز شد، باید چند عامل را در نظر بگیرید: اگر به مدت دو سال یا کمتر در یک رابطه بوده اید، و شما و شریک زندگی تان "از هم جدا شده اید"، ممکن است به این دلیل باشد که عدم تعهد، انتظارات متفاوت، عدم سازگاری، یا روند طبیعی آزمون و خطا در یافتن شریک مناسب. اگر در یک رابطه طولانی مدت هستید، ممکن است تعهدات زندگی (مانند مدرسه، کار، و به ویژه تربیت فرزند) مانع ارتباط و تکامل متقابل شما شده باشد.

7. مسائل مالی

هر چه زوجین در یک رابطه متعهدانه با هم بیشتر بوده باشند، احتمال ناسازگاری مالی بیشتر می شود. بر اساس تحقیقات، اختلاف بر سر پول یکی از دلایل اصلی انحلال ازدواج است. اما یک زوج برای داشتن چالش های مالی نیازی به ازدواج ندارند. مسائل پولی به برخی از عمیق‌ترین نیازها و ترس‌های روان‌شناختی ما، از جمله اعتماد، امنیت، امنیت، قدرت، کنترل و بقا محدود نمی‌شود.



:: بازدید از این مطلب : 13
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 29 مرداد 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محدثه خجسته

اختلال وسواس فکری-اجباری (OCD) اختلالی است که در آن افراد افکار، عقاید یا احساسات مکرر، ناخواسته (وسواس) دارند. برای خلاص شدن از شر افکار، آنها احساس می کنند به انجام کاری تکراری (اجبار) سوق داده می شوند. رفتارهای تکراری، مانند شستن/تمیز کردن دست ها، بررسی اشیا، اعمال ذهنی (مانند شمارش) یا سایر فعالیت ها، می تواند به طور قابل توجهی در فعالیت های روزانه و تعاملات اجتماعی فرد اختلال ایجاد کند.برای آشنایی با خدمات بهترین کلینیک روانشناسی در تهران اینجا کلیک کنید

بسیاری از افراد بدون OCD افکار ناراحت کننده یا رفتارهای تکراری دارند. با این حال، اینها معمولاً زندگی روزمره را مختل نمی کنند. برای افراد مبتلا به OCD، افکار مداوم و مزاحم هستند و رفتارها سفت و سخت هستند. انجام ندادن رفتارها معمولاً باعث ناراحتی شدید می شود که اغلب به ترس خاصی از عواقب وخیم (برای خود یا عزیزان) در صورت کامل نشدن رفتارها مرتبط است. بسیاری از افراد مبتلا به OCD می دانند یا مشکوک هستند که افکار وسواسی آنها واقع بینانه نیست. دیگران ممکن است فکر کنند که آنها می توانند درست باشند. حتی اگر بدانند افکار وسواسی آنها واقع بینانه نیست، افراد مبتلا به OCD در رها شدن از افکار وسواسی یا متوقف کردن اعمال اجباری مشکل دارند.

تشخیص OCD مستلزم وجود افکار وسواسی و/یا اجبارهایی است که وقت گیر هستند (بیش از یک ساعت در روز)، باعث ناراحتی قابل توجهی می شوند و عملکرد کاری یا اجتماعی را مختل می کنند. OCD 2 تا 3 درصد از مردم ایالات متحده را تحت تأثیر قرار می دهد و در بین بزرگسالان، زنان کمی بیشتر از مردان مبتلا می شوند. OCD اغلب در دوران کودکی، نوجوانی یا اوایل بزرگسالی شروع می شود. برخی از افراد ممکن است برخی از علائم OCD را داشته باشند اما معیارهای کامل این اختلال را نداشته باشند.





:: بازدید از این مطلب : 44
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 10 خرداد 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محدثه خجسته

مشاور ازدواج چه می کند؟

مشاوران ازدواج با زوج‌های متاهل و متعهد کار می‌کنند تا به آنها کمک کنند تا نحوه برقراری ارتباط بهتر، مقابله با تعارضات بین فردی، و رسیدگی و مدیریت آسیب‌های جدی مانند خیانت، بیماری یا مرگ یکی از عزیزان را بیاموزند. مشاوران ازدواج همچنین می توانند به زوج ها کمک کنند تا مسائل روزمره مانند پول، فرزندپروری، صمیمیت، کارهای خانه و روابط با سایر اعضای خانواده را حل کنند.

زوج‌ها معمولاً با هم در مشاوره ازدواج شرکت می‌کنند، اما مشاوران می‌توانند در صورت نیاز هر بار یک نفر را ملاقات کنند. برخی از مشاوران ازدواج می توانند تشخیص و درمان سلامت روان را برای مراجعان خود ارائه دهند.

مشاوران ازدواج می توانند در محیط های مختلفی از جمله مطب خصوصی، آژانس های خدمات اجتماعی، مراکز بهداشت روانی سرپایی و سوء مصرف مواد، بیمارستان ها یا مدارس کار کنند. هدف این مشاوران یافتن بهترین نتیجه برای هر فرد در یک رابطه است، خواه این نتیجه شامل با هم ماندن باشد یا جدایی یا طلاق.

حقوق و دستمزد مشاور ازدواج و رشد شغلی

اصطلاحات "درمانگر ازدواج" و "مشاور ازدواج" اغلب به جای یکدیگر استفاده می شوند، و اداره آمار کار ایالات متحده (BLS) گزارش می دهد که درمانگران ازدواج میانگین حقوق سالانه 49880 دلار دریافت می کنند. تقاضا برای این متخصصان باید در سال های آینده به سرعت افزایش یابد. BLS رشد 14 درصدی را از سال 2021 تا 2031 در مقایسه با 5 درصد برای همه مشاغل ایالات متحده پیش بینی می کند.

مشاوران ازدواج چه تفاوتی با انواع دیگر مشاوران دارند؟

یک مشاور ازدواج با زوج‌های متاهل یا متعهد یا کل خانواده‌ها کار می‌کند تا به مسائلی مانند ارتباط، صمیمیت، پول، تروما، مصرف مواد و سلامت روان رسیدگی کند. انواع دیگر مشاوران معمولاً در یک زمان به یک مشتری مراجعه می کنند و به مسائل مختلفی از جمله اضطراب، افسردگی، اعتیاد، تروما و سایر اختلالات سلامت روان رسیدگی می کنند.

مراحل تبدیل شدن به یک مشاور ازدواج

مسیر تبدیل شدن به یک مشاور ازدواج شامل کسب مدرک مرتبط، تکمیل ساعات بالینی، اخذ مجوز دولتی و تکمیل آموزش مداوم برای حفظ مجوز شما است.

مدرک لیسانس و فوق لیسانس کسب کنید

مشاوران ازدواج مشتاق باید مدرک مرتبط مانند لیسانس روانشناسی یا خدمات اجتماعی را کسب کنند. دوره های لیسانس معمولاً چهار سال طول می کشد. سپس آنها باید درخواست دهند و در یک برنامه کارشناسی ارشد در ازدواج و خانواده درمانی پذیرش بگیرند. به طور متوسط، دوره کارشناسی ارشد ازدواج و خانواده درمانی حدود دو سال طول می کشد تا به پایان برسد.

مشاوران ازدواج آینده باید مطمئن شوند که برنامه های کارشناسی ارشد آنها به درستی معتبر است. چند سازمان برنامه‌های مشاوره را تایید می‌کنند، از جمله شورای اعتباربخشی مشاوره و برنامه‌های آموزشی مرتبط، کمیسیون اعتباربخشی برای آموزش ازدواج و خانواده‌درمانی و کارشناسی ارشد در روان‌شناسی و شورای اعتباربخشی مشاوره.



:: بازدید از این مطلب : 95
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 12 بهمن 1402 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محدثه خجسته

 

ارتباط عاطفی برای زوج ها برای حفظ روابط سالم و عاشقانه ضروری است. با این حال، ابتدا زوج‌ها باید بدانند که چگونه می‌توانند به احساسات مهم دست یابند - احساسات عمیق‌تری که در قلب احساسات و نیازهای ما برای ارتباط امن قرار دارند. برای ارتباط با بهترین کلینیک روانشناسی در تهران اینجا کلیک کنید

در درمان متمرکز بر عاطفه، موفق‌ترین رویکرد برای کمک به زوج‌ها، درمانگران زوج‌ها را راهنمایی می‌کنند تا مغز عاطفی فعال‌شده‌شان را کند کنند و اجازه دهند مغز «متفکر» آنها وارد بازی شود.

ارتباط عاطفی برای زوج‌ها از همین مکان معقول‌تر و آرام‌تر است که به شرکا کمک می‌کند تا یاد بگیرند که از احساسات عمیق‌تر خود آگاه شوند و - مهم‌تر از همه - آنها را به گونه‌ای که شریک می‌تواند درک کند به شریک خود ابراز کند.

احساسات و رفتارهای سطحی در هنگام پریشانی می تواند شامل موارد زیر باشد:

  • خشم
  • تحریک پذیری
  • ساکت
  • سرزنش کننده، متهم کننده
  • دفاعی
  • بحرانی
  • نا امیدی
  • فشار دادن شریک زندگی برای صحبت
  • از گفتگو کناره گیری کنید

عواطف عمیق تر در هنگام پریشانی عبارتند از:

  • رها شده، تنها، منزوی
  • غمگین، ناامید
  • مثل شکست در شراکت
  • به اندازه کافی خوب نیست، ناکافی است
  • صدمه
  • ترس، ترس، رابطه دچار مشکل شده است
  • گناهکار
  • دوست داشتنی نیست، شرمنده

خشم می‌تواند هم یک احساس سطحی و هم یک احساس عمیق‌تر باشد: ما از شریک زندگی‌مان ناراحت و عصبانی هستیم، زیرا عصبانیتی که در اعماق خود احساس می‌کنیم (و مسئله‌ای که به آن خشم کمک می‌کند) رسیدگی نشده است.

برای رسیدن به مغز "متفکر" خود، فقط باید افکار خود را آرام کنیم. خوب، گفتنش راحت تر از انجام دادن! با این حال، چند نفس عمیق یا استراحت کوتاه از بحث، به مغز شما زمان می‌دهد تا تنش‌زدایی کند و سپس به بخشی از مغزتان که منطقی‌تر است و می‌تواند یک بحث مفید داشته باشد، روی بیاورد.

از همین قسمت دیگر مغز است که می‌توانیم از یک مکان آرام در مورد مسائل مهم با شریک زندگی خود صحبت کنیم و فضای امنی را برای شریکمان ایجاد می‌کند تا بتواند متفکرانه پاسخ دهد.



:: بازدید از این مطلب : 114
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 27 دی 1402 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محدثه خجسته

 

معمولا اکثر افراد برای مشکلات خود، به دنبال راه حل های ساده، سریع و آسان می گردند. با اینکه همه ی بیماران مبتلا به وسواس دوست دارند یک راهکار جادویی پیدا کنند تا علائم شان را به سرعت از بین ببرد، اما متاسفانه چنین روشی وجود ندارد.

دارو درمانی اگرچه می تواند مفید و کمک کننده باشد، اما به تنهایی کافی نیست. به طور کلی می توان گفت دارو ۳۰ الی ۷۰ درصد نشانه های وسواس شما را کاهش می دهد که خیلی خوب است، اما کافی نیست. افراد معدودی هستند که فقط با مصرف دارو کاملا خوب می شوند.

مراجعان معمولا از من می پرسند که بهترین دارو برای وسواس چیست؟ پاسخ من دارویی است که بهترین نتیجه را برای شما داشته باشد.

من همیشه درمورد دارو ها می گویم :« هر دارویی برای فردی مفید است، اما هیچ دارویی برای همه مفید نیست.» دارویی که برای شخص دیگری مفید بوده، ممکن است برای شما مفید نباشد.

ایراد دیگر دارو درمانی این است که معمولا پس از قطع مصرف، علایم وسواس مجددا عود می کنند. دلیلش هم این است که دارو بیشتر کنترل کننده علایم است تا درمان کننده آن. فقط درمان های پویشی می تواند وسواس را ریشه کن کند ( البته به شرط وسواس ریشه فیزیولوژیک شدیدی نداشته باشد).

یک نکته ی منفی دیگر در مورد دارو، احساس بدی است که مصرف دارو در فرد ایجاد می کند. استفاده از دارو به معنای ضعیف تر بودن شما از دیگران نیست، بلکه به این معناست که بدن شما برای غلبه بر وسواس به این مواد نیاز دارد. شما همیشه نمی توانید با دست خالی جلوی شرایط خاص مغزتان بایستید. به خصوص اگر ریشه مشکل شما عوامل فیزیولوژیک باشد.

RTMS نمی تواند وسواس را درمان کند

RTMS یک روش درمان بسیار پر هزینه و کم اثر است (هزینه ۴۰ جلسه RTMS دو طرفه حدودا ۲۰ میلیون تومان است). در مقایسه با دارو درمانی اثر بخشی دارو درمانی از RTMS بیسار بیشتر است. از طرف دیگر RTMS نمی تواند وسواس شما را درمان کند و اثر مختصر آن هم  معمولا دراز مدت نیست. بر همین اساس بین انتخاب دارو و RTMS حتما دارو درمانی را انتخاب کنید.

متاسفانه به خاطر منافع مالی زیاد RTMS ، برخی از روانپزشکان بدون توجه به اثربخشی RTMS و شرایط بیمار، برای تمام بیماران خود  با هر نوع اختلالی (وسواس، پانیک، فوبیا، اضطراب اجتماعی و …)  RTMS تجویز می کنند.

به طور خلاصه اگر ریشه وسواس شما ژنتیکی و شدت آن زیاد باشد نیاز هست حتما در کنار روان درمانی دارو درمانی همه داشته باشید. اما معمولا RTMS تاثیر چندانی در کنترل و درمان وسواس شما ندارد.



:: بازدید از این مطلب : 109
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 23 دی 1402 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محدثه خجسته

 

ممکن است تفاوت روانپزشک با متخصص اعصاب و روان را ندانید و این سؤال را داشته باشید که این دو چه تفاوت‌هایی دارند. باید گفت که روان‌پزشک در واقع یک متخصص اعصاب و روان است و این دو تفاوتی ندارند.

 

چه کسانی نیاز به روانپزشک دارند؟

برای اینکه بدانید چه کسانی نیاز به روانپزشک دارند، باید بدانید که یک روان‌پزشک چه کارهایی می‌کند و می‌تواند در چه شرایطی به اشخاص کمک کند. وقتی به روان‌پزشک مراجعه می‌کند ابتدا درمورد علائم روحی و جسمی شما سؤال می‌پرسد. برای این کار ممکن است معاینه فیزیکی، تست‌های آزمایشگاهی یا انجام‌دادن ارزیابی روان‌شناختی موردنیاز باشد.

سپس، پزشک به راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی مراجعه می‌کند تا مشخص کند که چه بیماری روانی ممکن است داشته باشید. این راهنما، که انجمن روان‌پزشکی آمریکا منتشر کرده است، توسط متخصصان سلامت روان برای تشخیص و توسط شرکت‌های بیمه برای اهداف بازپرداخت استفاده می‌شود. انواع مختلفی از بیماری‌های روانی وجود دارد که عبارت‌اند از:

  • اسکیزوفرنی و سایر اختلالات روان‌پریشی؛
  • اختلالات دوقطبی و اختلالات مرتبط با آن؛
  • اختلالات مرتبط با تروما و استرس؛
  • اختلالات وسواسی جبری و سایر اختلالات مرتبط با آن؛
  • اختلالات افسردگی؛
  • اختلالات اضطرابی؛
  • اختلالات تغذیه؛
  • اختلالات خواب؛
  • اختلالات جنسی؛
  • نارسایی جنسیتی؛
  • اختلالات مرتبط با مواد و اعتیاد؛
  • اختلالات شخصیت.


:: بازدید از این مطلب : 136
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 17 دی 1402 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد